هان! ای دل عبرت بین
از قدیم گفتن هیچ گرانی بی حکمت نیست و هیچ ارزانی بی علت، اما گاهی لازم است خودمان برای یکبار هم که شده در دام این اجناس ارزان اما بنجل بیافتیم تا حساب کار دستمان بیاد و به قول معروف نقره داغ شویم، آنوقت است که به حرف قدیمیها میرسیم. حالا چی شد که یک دفعه یاد حرف قدیمیها کردم برمیگردد به دیروز. موقع برگشت به خانه از مترو که پیاده شدم جلوی ایستگاه مترو دستفروشها بساط کرده بودند. از ناخنگیر و پاشنه کش بگیر تا هندزفری و دسته سلفی در خنزل پنزلهایشان پیدا میشد. در این بازار شام یک هندزفری دور گوشی مزین به مارک وزین نایکی چشمم را گرفت. بعد از تست هندزفری را به قیمت ۱۰ هزارتومان خریدم.
کمی آنطرفتر از بساط دستفروش هندزفری را به گوشی وصل کردم تا حین حرکت از موسیقی هم لذت ببرم و تازه آنجا فهمیدم که سیمش قطعی دارد. خواستم برگردم و جنس خرابش را پس خودش بدهم اما پشیمان شدم و اینکار را نکردم به دو دلیل؛ اول اینکه حوصله جر و بحث نداشتم، دوم اینکه حقم بود، من که یک عمر گفتم اجناس این دستفروشها بیکیفیت است خودم نباید همچین خبطی میکردن. الان هم هندزفری مذکور را جایی جلوی چشمم گذاشتم تا آینه عبرتم باشد و در آینده از این غلطها نکنم.
اگه شما هم تجربه مشابهی دارید بد نیست اینجا بنویسید.
نظرات
ارسال یک نظر